و چوپان کوهستانها
پنیر می آوردم و
شبهنگام برای گلهای خوابیده آواز میخواندم
و برای کودکان
تا با موجهای نقرهای
به عکس ماه وارد شوند
و در گهواره تکان بخورند
حالا...
ک.خ
و چوپان کوهستانها
پنیر می آوردم و
شبهنگام برای گلهای خوابیده آواز میخواندم
و برای کودکان
تا با موجهای نقرهای
به عکس ماه وارد شوند
و در گهواره تکان بخورند
حالا...
ک.خ