گور بابای هرچی پولو درسو کارو مقامو رتبه و عشق و عاشقی رو بکنن، وقتی تو این دنیا دارن بچه های معصومو پرپر میکنن و منِ به اصطلاح انسان صدامم در نمیاد.لعنت به منه به اصطلاح آدم که هنوزم فکر اینم، سر سال یک قرونمو بکنم دوزار . آدم کشی و جنگ و بی حرمتی به نوامیس برادران دینی خارجی به من چه ...اصلا اینا به من چه...ولش کن این روزگار بچه کش رو...
اصلا بچه های بیگناه کشورای دیگه خارجین به ما چه؟؟؟ باشه...چرا راه دور بریم همین بغل دست شهر خودمون پر از بچه های در به درِ بی پدر مادرین که، داره ازشون سو استفاده ی جنسی و کاری و جانی کوفت و زهر مار میشه و اونوقت چند کیلومتر اون وتر بچه هایی هستن که شکر خدای متعال نه تنها دربه در نیستن بلکه پدر مادرای نمونشون اونا رو راهی مهد کودکایی میکنن که شهریه شون برای یک سال تحصیلی به اندازه ی درآمد عرق ریختن یه کارگر بدبخت به ازای 2 سال بیگاری و حمالیه، حالا این تازه مهد کودکش بود نه دبیرستان و کنکور و بعدشم پرورش آقازادها و اعزام به دیار کفر و...کدوم اختلاف طبقاتی؟؟؟اصلا بچه های مردم به ما چه!!!
جای شهید همت ها و باکری ها خوب خالیه ... تف به این روزگار نامرد که الانه وقتی اسمشون میاد آدم بیشتر یاد ترافیک اتوبان همت میوفته و آلودگیه هوا و زوج و فرد و ... اصلا بچه های الان میدونن همت و باکری کی بودن؟ بله خوب میدونن خیابونن دیگه!! مثه امام علی و امام حسین...البته ببخشید، حواسم نبود، امام حسین میدوونه!!! آهان راستی یه آوینی نامی هم بود که داشت از همت و باکری فیلم میساخت؟؟؟!!! اونم اتوبان شد. اتوبان شهید آوینی...یعنی بلاد کفر و هالیوود باید بیان رشته فرهنگ سازی و تو دانشگاه های ما تحصیل کنن. رشته ی فرهنگ سازی ؟؟؟؟؟ داریم مردم؟؟؟؟؟ بله داریم. دانشگاه بوق واحد بوق!!! دانشگاه بوق؟؟؟؟ بله بوق!!! چطور نشنیدی همه جای این سرزمین گربه شکل، شعبه و واحد داره!!!رو کوه ها تو جنگلا تو دریا ها همه جا!!!تازه اسلامیم هست!!! اینا که چیزی نیست، تازه بانکامونم اسلامین... اصن به من چه؟؟؟ ولش کن این روزگار ریا کاره ربا خواره فرهنگ کش رو...
شبه عیدیه داشتم دیر وقت از سر کار میومدم ساعت تقریبا طرفای دو نصفه شب بود که رسیدم منزل. بین راه دیدم چند تا دختر از سر نداری دارن خودفروشی میکنن... به خودم هی فحش دادم هی فحش دادم که لعنت به این دنیا...این دخترای بدبخت هم مثه ناموس منن. اینام اگر شرایط زندگی کردن سالم رو داشتن الان عوض این که هر شب غذای شهوت یه مرد کثافت باشن باید برای همسرشون از سر عشق غذا میپختن...اصلن اینا به من چه...ولش کن این روزگار بی ناموس رو...
بازم شبه عیدیه داشتم دیر وقت از سر کار میومدم که خیلی شانسی و اتفاقی، اینبار خوردم به یه مسافرکشی که مسافراش یه پدر با دختر بچه ی مریض بی مادرش بودن که وضعیت بد مالیه زندگیشون نتیجش شده بود فقر آهن و ویتامین و پروتئین اون دختر هفت هشت سالش که از سر نداری باباش شده بود یه تیکه استخون و هزار تا مرض ریز و درشت. بیچاره بابای بدبخت ندارشم به تازگی از کار بیکار شده بود چرا ؟؟؟ چون هر روز از مدرسه زنگ میزدن بهش و میگفتن بچت بی حاله، بیا ببرش دکتر!! بچت سرماخوردگیش شدیده، بیا ببرش دکتر!! بچت غش کرد، بیا ببرش دکتر!! بچت زیاد سرفه میکنه بیا ببرش دکتر!! بچت سرفه هاش رو مخه بچه های دیگس بیا ببرش!! بچت فلانه، بیا ببرش!! بچت بهمانه، بیا ببرش!! بیا ببرش!! بیا ببرش...!! هی مرخصی و هی مرخصی که این بابای بدبخت باید میگرفت و آخرشم یه روز بهش مرخصی دائم دادنو با یه خوش اومدی و برو بدرد ما نمیخوری و ما کارگر اینجوری نمی خوایم و مگه اینجا خونه خالست و ازین حرفا باهاش خدافظی کردن و بد شانسی پشت بدشانسی... باباهه _َم زده بود به سرش تو ماشین داشت هی کفر میگفت آره کفر میگفت: خدا؟؟!! کدوم خدا؟؟؟!! خدام با ما لجش گرفته...اگه هست پس چرا صدامو نمیشنوه شایدم خدام ماله پول داراست؟؟ آره ماله ما بدبخت بیچاره ها نیست...هی راننده مسافرکش که معلوم بود اوضاع و احوال خودشم همچین تعریفی نداشت، بهش میگفت به جای کفر گفتن خدارو شکر کن تا خدا بهت بیشتر بده...اون بابا هم هی دری وری بود که نثار اوستا کریم میکرد و بچه ی بیچاره هم هی سرفه و سرفه و سرفه و مریضی و بدبختی و نداری و بی مادری و ...اصلن اینا به من چه...ولش کن این روزگار ضعیف کش رو...
کی باید بیاد؟! تا این کثافت و بدبختی و فساد و آدم کشیو روی این زمین لعنتی پایان بده؟! حتما باید امام زمان بیاد تا انسانیت از یاد رفته ی لعنتیم رو یادم بندازه ؟؟ آره با خودمم...همشو با خودم بودم خوبه؟؟!!
لعنت به من...
راستی یکی از رفقا که چند وقت پیش عازم سوریه شده بود، دیگه برنگشت.
سه چهار روز پیش هم بچش به دنیا اومد...اسمشم مهدیِ ...کاشکی حداقل آقا مهدیش رو دیده بود.
به دنیای ما آدما خوش اومدی آقا مهدی...
+اینجانب از حضور همه ی اساتید ادبیات و زبان فارسی بابت این متن پر غلط عذزخواهی میکنم.
+روح همه شهدا شاد که هرچی داریم به خاطر اوناست.
+اذان صبح نزدیکه...
اصلا بچه های بیگناه کشورای دیگه خارجین به ما چه؟؟؟ باشه...چرا راه دور بریم همین بغل دست شهر خودمون پر از بچه های در به درِ بی پدر مادرین که، داره ازشون سو استفاده ی جنسی و کاری و جانی کوفت و زهر مار میشه و اونوقت چند کیلومتر اون وتر بچه هایی هستن که شکر خدای متعال نه تنها دربه در نیستن بلکه پدر مادرای نمونشون اونا رو راهی مهد کودکایی میکنن که شهریه شون برای یک سال تحصیلی به اندازه ی درآمد عرق ریختن یه کارگر بدبخت به ازای 2 سال بیگاری و حمالیه، حالا این تازه مهد کودکش بود نه دبیرستان و کنکور و بعدشم پرورش آقازادها و اعزام به دیار کفر و...کدوم اختلاف طبقاتی؟؟؟اصلا بچه های مردم به ما چه!!!
جای شهید همت ها و باکری ها خوب خالیه ... تف به این روزگار نامرد که الانه وقتی اسمشون میاد آدم بیشتر یاد ترافیک اتوبان همت میوفته و آلودگیه هوا و زوج و فرد و ... اصلا بچه های الان میدونن همت و باکری کی بودن؟ بله خوب میدونن خیابونن دیگه!! مثه امام علی و امام حسین...البته ببخشید، حواسم نبود، امام حسین میدوونه!!! آهان راستی یه آوینی نامی هم بود که داشت از همت و باکری فیلم میساخت؟؟؟!!! اونم اتوبان شد. اتوبان شهید آوینی...یعنی بلاد کفر و هالیوود باید بیان رشته فرهنگ سازی و تو دانشگاه های ما تحصیل کنن. رشته ی فرهنگ سازی ؟؟؟؟؟ داریم مردم؟؟؟؟؟ بله داریم. دانشگاه بوق واحد بوق!!! دانشگاه بوق؟؟؟؟ بله بوق!!! چطور نشنیدی همه جای این سرزمین گربه شکل، شعبه و واحد داره!!!رو کوه ها تو جنگلا تو دریا ها همه جا!!!تازه اسلامیم هست!!! اینا که چیزی نیست، تازه بانکامونم اسلامین... اصن به من چه؟؟؟ ولش کن این روزگار ریا کاره ربا خواره فرهنگ کش رو...
شبه عیدیه داشتم دیر وقت از سر کار میومدم ساعت تقریبا طرفای دو نصفه شب بود که رسیدم منزل. بین راه دیدم چند تا دختر از سر نداری دارن خودفروشی میکنن... به خودم هی فحش دادم هی فحش دادم که لعنت به این دنیا...این دخترای بدبخت هم مثه ناموس منن. اینام اگر شرایط زندگی کردن سالم رو داشتن الان عوض این که هر شب غذای شهوت یه مرد کثافت باشن باید برای همسرشون از سر عشق غذا میپختن...اصلن اینا به من چه...ولش کن این روزگار بی ناموس رو...
بازم شبه عیدیه داشتم دیر وقت از سر کار میومدم که خیلی شانسی و اتفاقی، اینبار خوردم به یه مسافرکشی که مسافراش یه پدر با دختر بچه ی مریض بی مادرش بودن که وضعیت بد مالیه زندگیشون نتیجش شده بود فقر آهن و ویتامین و پروتئین اون دختر هفت هشت سالش که از سر نداری باباش شده بود یه تیکه استخون و هزار تا مرض ریز و درشت. بیچاره بابای بدبخت ندارشم به تازگی از کار بیکار شده بود چرا ؟؟؟ چون هر روز از مدرسه زنگ میزدن بهش و میگفتن بچت بی حاله، بیا ببرش دکتر!! بچت سرماخوردگیش شدیده، بیا ببرش دکتر!! بچت غش کرد، بیا ببرش دکتر!! بچت زیاد سرفه میکنه بیا ببرش دکتر!! بچت سرفه هاش رو مخه بچه های دیگس بیا ببرش!! بچت فلانه، بیا ببرش!! بچت بهمانه، بیا ببرش!! بیا ببرش!! بیا ببرش...!! هی مرخصی و هی مرخصی که این بابای بدبخت باید میگرفت و آخرشم یه روز بهش مرخصی دائم دادنو با یه خوش اومدی و برو بدرد ما نمیخوری و ما کارگر اینجوری نمی خوایم و مگه اینجا خونه خالست و ازین حرفا باهاش خدافظی کردن و بد شانسی پشت بدشانسی... باباهه _َم زده بود به سرش تو ماشین داشت هی کفر میگفت آره کفر میگفت: خدا؟؟!! کدوم خدا؟؟؟!! خدام با ما لجش گرفته...اگه هست پس چرا صدامو نمیشنوه شایدم خدام ماله پول داراست؟؟ آره ماله ما بدبخت بیچاره ها نیست...هی راننده مسافرکش که معلوم بود اوضاع و احوال خودشم همچین تعریفی نداشت، بهش میگفت به جای کفر گفتن خدارو شکر کن تا خدا بهت بیشتر بده...اون بابا هم هی دری وری بود که نثار اوستا کریم میکرد و بچه ی بیچاره هم هی سرفه و سرفه و سرفه و مریضی و بدبختی و نداری و بی مادری و ...اصلن اینا به من چه...ولش کن این روزگار ضعیف کش رو...
کی باید بیاد؟! تا این کثافت و بدبختی و فساد و آدم کشیو روی این زمین لعنتی پایان بده؟! حتما باید امام زمان بیاد تا انسانیت از یاد رفته ی لعنتیم رو یادم بندازه ؟؟ آره با خودمم...همشو با خودم بودم خوبه؟؟!!
لعنت به من...
راستی یکی از رفقا که چند وقت پیش عازم سوریه شده بود، دیگه برنگشت.
سه چهار روز پیش هم بچش به دنیا اومد...اسمشم مهدیِ ...کاشکی حداقل آقا مهدیش رو دیده بود.
به دنیای ما آدما خوش اومدی آقا مهدی...
+اینجانب از حضور همه ی اساتید ادبیات و زبان فارسی بابت این متن پر غلط عذزخواهی میکنم.
+روح همه شهدا شاد که هرچی داریم به خاطر اوناست.
+اذان صبح نزدیکه...